۹ اصل طراحی وب که طراحان باید به آن توجه داشته باشند

۹ اصل طراحی وب که طراحان باید به آن توجه داشته باشند

طراحی eb برای مبتدیان و تازه کارها چندان جالب نیست. با تکیه بر قرن ها تئوری طراحی گرافیک و هزاره ها اصول زیبایی شناسی، تسلط بر طراحی وب بیش از یک عمر طول می کشد. اما قبل از اینکه دلتان را از دست بدهید، خبر خوب این است که برای ایجاد یک یا دو صفحه زیبا نیازی به تسلط بر طراحی وب ندارید – تنها کاری که باید انجام دهید این است که اصول درست طراحی وب را دنبال کنید.

 

اصول طراحی وب زیر را به عنوان “ده فرمان” ما برای طراحی وب در نظر بگیرید – به جز اینکه فقط ۹ مورد از آنها وجود دارد زیرا اکنون همه چیز ساده تر از سه هزار سال پیش است. اگر شما یک طراح مشتاق هستید یا حتی فردی هستید که یک وب سایت DIY راه اندازی می کند، این اصول طراحی وب را در قلب خود رعایت کنید.

web-design-contact

  1. سلسله مراتب بصری مشخص می کند که مردم چه چیزی را اول (و آخر) متوجه می شوند.

سلسله مراتب بصری یکی از ارکان طراحی گرافیک است. اساساً به آن چیزی اشاره دارد که وقتی گروهی از تصاویر را با هم دارید (مانند یک صفحه وب) بیشترین و کمترین توجه را به خود جلب می کند. با دستکاری سلسله مراتب بصری، یک طراح از لحاظ نظری می تواند ترتیب توجه بیننده به هر عنصر را که به عنوان “جریان بصری” شناخته می شود، کنترل کند.

برای طراحی وب، سلسله مراتب بصری بسیار مهم است. طراحان وب باید مهمترین عناصر -ابزارهای ناوبری، عناوین صفحه، فراخوانی برای اقدام، کنترل های کاربر- را در اولویت قرار دهند و در عین حال مطمئن شوند که عناصر کم اهمیت باعث حواس پرتی نمی شوند.

در حالی که تکنیک های زیادی وجود دارد که می تواند توجه را به خود جلب یا دفع کند (که برخی از آنها در سایر اصول طراحی وب در زیر پوشش داده شده است)، در عمل طراحان از این سه استراتژی اصلی برای تعریف سلسله مراتب بصری استفاده می کنند:

اندازه – همانطور که می توانید تصور کنید، عناصر بزرگ توجه بیشتری را به خود جلب می کنند در حالی که عناصر کوچک کمتر جلب توجه می کنند.

رنگ – رنگ‌های روشن و پر جنب و جوش سریع‌تر از رنگ‌های کم‌رنگ‌تر و کسل‌کننده‌تر مورد توجه قرار می‌گیرند (همچنین می‌توانید از تضاد رنگی که در زیر توضیح داده شده است برای به حداکثر رساندن اثر استفاده کنید)

موقعیت – از آنجایی که اکثر مردم به طور غریزی از بالا به پایین می خوانند، ابتدا عناصری که در نزدیکی بالای صفحه قرار گرفته اند مورد توجه قرار می گیرند.

وقتی نوبت به ایجاد طرح‌بندی صفحه وب می‌رسد، سلسله مراتب بصری خود را از قبل با تهیه فهرستی از تمام عناصر خود به ترتیبی که می‌خواهید بازدیدکنندگان متوجه آنها شوند، برنامه‌ریزی کنید. از آنجا، تکنیک های مناسب را برای هر کدام اعمال کنید.

  1. کاربران نباید فکر کنند

در سال ۲۰۰۰، استیو کروگ، نویسنده و دانشمند کامپیوتر، کتاب مهم خود را به من نگذار فکر نکنن، منتشر کرد، که جنبش تجربه کاربر اولیه را به وجود آورد. درس اصلی کتاب – طراحی های خود را تا حد امکان ساده و قابل درک کنید – حتی با گذشت بیش از ۲۰ سال هنوز یکی از اصول اساسی طراحی وب است.

ایده این است که هر بار که کاربر باید متوقف شود و به این فکر کند که چگونه کاری را انجام دهد یا دکمه مورد نیازش کجاست، از دستیابی به آنچه می‌خواهد جلوگیری می‌کند. برای مثال، اگر کاربر شما می خواهد از برنامه شما برای نوشتن ایمیل استفاده کند، باید صرفاً روی نوشتن ایمیل تمرکز کند، نه اینکه سعی کند دکمه «ارسال» را پیدا کند یا اینکه بداند چگونه فونت را تغییر دهد.

ایده‌های کروگ بر غریزه انسان برای انتخاب اولین راه‌حل و نه لزوما بهترین راه‌حل تأکید می‌کند. سپس بر عهده طراح قرار می‌گیرد تا بهترین راه‌حل را به راحتی متوجه شود، مبادا کاربر مسیری غیرمنتظره و کم‌بازده را طی کند.

طراحان باید همیشه به دنبال راه هایی برای ساده سازی و ساده سازی طرح های خود باشند. سلسله مراتب بصری نقش مهمی در جذب سریع کاربران دارد که به دنبال آن هستند، اما استراتژی های دیگر نیز مفید هستند.

قانون Jakob را در نظر بگیرید – که به نام یکی دیگر از پیشگامان UX Jakob Nielson نامگذاری شده است – که توصیه می کند از نمادها و الگوهایی استفاده کنید که کاربر قبلاً با آنها در سایت های دیگر آشنا است. به عنوان مثال، امروزه اکثر سایت ها از یک نماد ذره بین در بالای صفحه برای نشان دادن نوار جستجو استفاده می کنند. استفاده از همان نماد در سایت شما به این معنی است که کاربر مجبور نیست به نحوه استفاده از عملکرد جستجو در سایت شما فکر کند و قرار دادن آن در بالا به این معنی است که آنها مجبور نیستند به این فکر کنند که کجا آن را پیدا کنند.

 

  1. کنتراست و حرکت جلب توجه می کند

با گسترش تکنیک‌های خود برای جذب و دفع توجه، به یاد داشته باشید که «مخالف‌ها جذب می‌شوند». کنتراست ابزار مورد علاقه طراحان با تجربه است که از تفاوت های فاحش بین رنگ ها و اندازه ها استفاده می کنند.

استفاده از رنگ های متضاد در کنار هم قرار دادن یک راه عالی برای جلب توجه است. این یکی از موثرترین استراتژی ها برای برجسته کردن دکمه های CTA است. طراحان دکمه CTA را در رنگ مخالف پس زمینه رنگ می کنند، راهی آسان برای برجسته کردن آن.

به همین ترتیب، اندازه های متضاد وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند، به خوبی کار می کنند. اگر عناصر زیادی در صفحه دارید و فضایی برای بزرگ‌تر کردن آن ندارید، سعی کنید چیزی کوچک را در کنار یک عنصر قرار دهید – این کار باعث می‌شود که آن را بزرگ‌تر نشان دهید و در نتیجه آن را بیشتر به چشم بیاورید.

به طور مشابه، حرکت و حرکت نیز توجه را به خود جلب می کند، یک هک تکاملی قدیمی از روزهای شکارچی-گردآورنده ما که طراحان دوست دارند از آن بهره برداری کنند. شما از انیمیشن‌های کوچک برای عناصر خاص استفاده می‌کنید تا سریع‌تر مورد توجه قرار گیرند – به عنوان مثال، یک نماد جهنده در هنگام دریافت اعلان جدید.

فقط مراقب استفاده بیش از حد از انیمیشن ها باشید. اگر چیزهای زیادی روی صفحه نمایش شما حرکت می کنند، تمرکز را سخت می کند. در عوض، برای قوی نگه داشتن آن از حرکت کم استفاده کنید.

 

  1. فضای سفید به شما امکان می دهد جریان بصری را کنترل کنید

فضای سفید که به عنوان “فضای منفی” شناخته می شود، یکی دیگر از ابزارهای مورد علاقه طراحان متخصص، عکاسان و همه هنرمندان تجسمی است. فضای سفید صرفاً به فضای خالی یا قسمت هایی از صفحه نمایش شما که هیچ عنصر بصری در آنها وجود ندارد، به جز شاید پس زمینه، اشاره دارد.

فضای سفید در یک صفحه وب به همان اندازه مهم است که سایر محتواها – حتی اگر فعالانه از آن استفاده کنید مهمتر است. برای شروع، فضای سفید برای کنترل تعادل یک صفحه ضروری است. عناصر بیش از حد در کنار هم می توانند گیج کننده و حواس پرتی باشند، بنابراین فضای سفید کافی برای ایجاد یک چیدمان جامع ضروری است.

علاوه بر این، فضای سفید می تواند سلسله مراتب بصری را با این اصل ساده طراحی وب تحت تأثیر قرار دهد: هر چه فضای سفید در اطراف یک شی بیشتر باشد، توجه آن شی بیشتر می شود. این بدان معناست که اگر یک عنصر را با فضای سفید زیادی احاطه کنید، توجه بیشتری نسبت به زمانی که همان عنصر را با سایر تصاویر احاطه کرده باشید، جلب خواهد کرد.

در نهایت، فضای سفید برای فاصله گذاری و گروه بندی عناصر خاص مهم است. قرار دادن فضای سفید اضافی بین دو جسم به تمایز آنها کمک می کند، در حالی که قرار دادن فضای سفید کمتر بین آنها آنها را به هم متصل می کند.

استفاده از فضای سفید برای گروه بندی هنگام جداسازی عناصر خاص بر اساس شباهت ها مفید است. به عنوان مثال، فرض کنید باید دو منوی پیمایش جداگانه را در یک صفحه از هم متمایز کنید، مانند یک منو برای دسته‌های وبلاگ و دیگری برای کل سایت. گروه بندی همه آیتم ها در یک منو با حداقل فضا به کاربر کمک می کند تا آنها را به هم متصل کند در حالی که قرار دادن فضای اضافی بین دو منو مانع از اشتباه گرفتن آنها توسط خواننده می شود.

 

  1. اطلاعات بیش از حد کاربر را بیش از حد بارگذاری می کند

یکی دیگر از اصول رایج طراحی وب، محدود کردن مقدار اطلاعاتی است که در یک زمان به کاربران خود ارائه می دهید. مغز انسان فقط می‌تواند خیلی چیزها را مدیریت کند، به‌ویژه وقتی صحبت از حافظه کوتاه‌مدت به میان می‌آید، بنابراین به تجزیه اطلاعات به دوزهای کوچک‌تر کمک می‌کند – که همچنین به توصیه کروگ مبنی بر عدم وادار کردن کاربر به فکر کردن زیاد کمک می‌کند.

این ایده را قانون میلر، بر اساس کار روانشناس جورج میلر در سال ۱۹۵۶ به بهترین وجه نشان می دهد. میلر دریافت که یک فرد معمولی می تواند تنها ۷ قطعه اطلاعات را در حافظه کوتاه مدت خود ذخیره کند (۲ مورد را بدهد یا بگیرد).

متأسفانه، بسیاری از صفحات وب بیش از هفت چیز برای گفتن دارند. تحقیقات خود میلر پیشنهاد می‌کند که از تکنیک «تکه‌کردن» یا گروه‌بندی اطلاعات مرتبط با هم در «تکه‌های» کوچک استفاده کنید تا هضم آن آسان‌تر شود. مثال تکه‌شدن در شماره تلفن‌ها دیده می‌شود: کد منطقه را در یک تکه، سه رقم اول را در قسمت دیگر و چهار رقم پایانی را در قسمت آخر قرار می‌دهیم.

به طور خاص در طراحی وب، همچنین به تقسیم صفحه شما به “صفحه نمایش” کمک می کند که به تمام اطلاعاتی که در یک زمان روی صفحه در دسترس است اشاره می کند. هنگامی که کاربر هضم تمام اطلاعات روی یک صفحه را به پایان می رساند، برای یک صفحه کاملاً جدید با اطلاعات جدید به پایین اسکرول می کند.

از طرف دیگر، می توانید چربی را نیز کوتاه کنید و فقط آنچه لازم است را ارائه دهید. این تا حدودی انگیزه‌ای در پشت روند مینیمالیسم طراحی وب بود که صفحات وب را تشویق می‌کند تا فضای سفید زیادی داشته باشند و فقط عناصر کاملاً ضروری مانند کنترل‌ها را داشته باشند. این سبک به دلیل اثر جانبی آن در کاهش زمان بارگذاری نیز با طراحی وب به خوبی کار می کند.

 

  1. دسترسی به مناطق تعاملی باید آسان باشد

قانون فیتس (اغلب به اشتباه به عنوان “قانون فیتس” نوشته می شود) به طرز دردناکی آشکار است و در عین حال اغلب نادیده گرفته می شود. این بیان می کند که قابل اجراترین مناطق باید راحت ترین دسترسی باشند.

برای طراحی وب دسکتاپ، قانون فیتس توصیه می کند که فاصله ای را که کاربر باید موس را حرکت دهد، کاهش دهد. به طور معمول، اگر توابعی دارید که با هم استفاده می شوند، باید تا حد امکان نزدیک به هم قرار گیرند، به عنوان مثال، یک جعبه متن نظر و دکمه “پست”.

این اصل طراحی وب همچنین منوی کشویی کلیک راست را ایجاد کرد که کاملاً قانون فیتس را نشان می دهد. منوی کشویی کلیک راست کارایی کاملی دارد. کنترل ها مستقیماً در جایی که مکان نما از قبل قرار دارد ظاهر می شوند و فاصله حرکت را به حداقل می رساند.

برای طراحی وب تلفن همراه، قانون فیتس توصیه می کند که بیشترین استفاده از کنترل ها را در نواحی صفحه نمایش قرار دهید که به راحتی با انگشتان کاربر قابل دسترسی است (به ویژه شست). با فرض اینکه کاربر یک گوشی هوشمند را به صورت عمودی در دست گرفته و از انگشت شست خود برای رابط استفاده می کند، نقاط داغ صفحه نمایش در دو گوشه پایینی قرار دارند. متوجه خواهید شد که اکثر برنامه های تلفن همراه کنترل های خود را به جای بالا در پایین دارند.

در طراحی وب دسکتاپ و موبایل، قانون فیتس پیشنهاد می کند که دکمه ها و کنترل ها را به اندازه ای بزرگ کنید که کاربر بتواند به راحتی روی آنها کلیک کند. دکمه‌های بزرگ‌تر میزان حرکت مکان‌نما یا انگشت‌های کاربر را کاهش می‌دهند – اما آنها را خیلی بزرگ نکنید وگرنه فضای صفحه را هدر می‌دهند.

 

  1. تایپوگرافی بر آنچه کاربران در مورد شما فکر می کنند تأثیر می گذارد

وقتی با ملزومات طراحی وب مانند دکمه ها، نمادها و تصاویر سروکار داریم، تایپوگرافی اغلب نادیده گرفته می شود. اما به این دلیل است که تایپوگرافی ظریف تر است و آن را بسیار مفید می کند – ظاهر متن شما همچنان بر نظرات کاربران شما در مورد شما تأثیر می گذارد، حتی اگر آنها از آن آگاه نباشند.

فونت ها، اندازه و سبک متن شما نشان می دهد که چه نوع برند یا فردی هستید، از سرگرم کننده و معمولی گرفته تا جدی و حرفه ای. اما تایپوگرافی فقط بر نحوه برخورد شما تأثیر نمی گذارد. همچنین در سلسله مراتب بصری، به ویژه برای برچسب های دکمه ها و کپی CTA، قرار می گیرد.

ابتدا باید بین متن کوتاه و متن بلند تفاوت قائل شوید. متن کوتاه زمانی است که شما یک کلمه، یک خط یا یک جمله دارید که به خودی خود برجسته است. اینها عناوین صفحات متن مانند، برچسب دکمه ها، برچسب ها یا دستورالعمل های سریع هستند. متن طولانی برای خواندن است، مانند مقالات وبلاگ و کپی صفحه وب، یا هر چیزی بیش از چند جمله.

اصل اساسی طراحی وب برای تایپوگرافی استفاده از تایپوگرافی پر زرق و برق و هنری فقط برای متن های کوتاه و استفاده از تایپوگرافی ابتدایی تر است که خوانایی را برای متن طولانی در اولویت قرار می دهد. بنابراین می‌توانید فونت‌های بزرگ و رنگارنگ با تزیینات برای عنوان صفحه خود داشته باشید، اما از فونت‌های استانداردتر و رنگ‌های اصلی برای بلوک‌های طولانی متن استفاده کنید تا خواندن آنها آسان‌تر شود.

صرف نظر از این، تایپوگرافی را انتخاب کنید که نشان دهنده برند شما باشد. یکی از رایج ترین انتخاب ها بین سریف ها و سان سریف ها است. فونت‌های سریف رسمی‌تر و سخت‌گیرانه‌تر هستند، در حالی که فونت‌های sans serif دوستانه‌تر و راحت‌تر به نظر می‌رسند.

 

  1. ترکیب بندی چیزهای زیادی در مورد شما می گوید

برنامه ریزی ترکیب صفحه یکی از اولین گام هایی است که در طراحی وب انجام می دهید و اولین تصمیم شما انتخاب بین تقارن و عدم تقارن خواهد بود. سال‌ها پیش فرض بر این بود که بیشتر وب‌سایت‌ها به صورت متقارن طراحی می‌شوند، اما اخیراً سبک‌های نامتقارن محبوبیت پیدا کرده‌اند.

اساساً، صفحات وب متقارن آسان تر اسکن می شوند، اما فاقد آن جرقه اصالت هستند، بنابراین بینندگان تمایل دارند آنها را کسل کننده ببینند. با این حال، صفحات وب نامتقارن برجسته هستند و توجه کاربر را به خود جلب می کنند، اما می توانند مرور و دیدن همه چیز را سخت تر کنند.

برای برندسازی و درک بازدیدکنندگان از شرکت شما، وب‌سایت‌های متقارن ساختار یافته‌تر و سازمان‌یافته‌تر هستند، در حالی که وب‌سایت‌های نامتقارن جذاب‌تر و هنرمندانه‌تر به نظر می‌رسند. شما می‌توانید هر کدام را که به بهترین شکل با سبک برند شما مطابقت دارد انتخاب کنید، اما اگر باید موارد پراکنده زیادی مانند محصولات موجود در یک سایت تجارت الکترونیک را به نمایش بگذارید، تقارن می‌تواند سازماندهی همه چیز را آسان‌تر کند.

به طور مشابه، هر بار که یک سایت نیاز به نمایش عناصر زیادی داشت، قالب شبکه پیش‌فرض پیش‌فرض بود. به هر حال، سطرها و ستون ها معقول ترین قالب برای گروه بندی همه این موارد با هم هستند.

با این حال، به این دلیل است که شبکه بسیار متعارف است که استفاده از قالب پراکنده تر و آشفته تر به شما کمک می کند که متمایز شوید. طراحان مدرن متوجه شدند که می توانند سایت های خود را با کمی تکان دادن ردیف ها و ستون های خود از گله جدا کنند. در حالی که این سبک می تواند برای برندهای سنتی نامطلوب باشد، اما برای برندهایی که می خواهند آوانگارد یا تند به نظر برسند، ظاهری عالی است.

 

  1. سازگاری هر انتخاب طراحی را تقویت می کند

آخرین اما نه کم اهمیت، طراحی وب خوب سازگار است. هر بار که یک انتخاب طراحی وب هوشمند را تکرار می کنید، تأثیر آن را تقویت می کنید. به عنوان مثال، فرض کنید رنگ قرمز را به عنوان رنگ برجسته خود انتخاب کرده اید، زیرا می خواهید پرشور و خشن باشید. هر بار که از رنگ قرمز به عنوان رنگ برجسته در صفحات دیگر استفاده می کنید، حتی پرشورتر و خشن تر می شوید.

منبع : https://99designs.com/blog/web-digital/web-design-principles/

دوست یا دشمن: رابطه در حال تکامل بین هوش مصنوعی و طراحی

دوست یا دشمن: رابطه در حال تکامل بین هوش مصنوعی و طراحی

یادگیری ماشینی (ML) و هوش مصنوعی (AI) خبرهای بزرگی هستند. از آنها خواسته شده است که همه چیز از ماشین های راندن تا پیش بینی جنگ داخلی انجام دهند – بنابراین تعجبی ندارد که ببینیم این فناوری در طراحی گرافیک به کار می رود. اما اینکه دقیقا چگونه هوش مصنوعی و طراحی با هم کار خواهند کرد، باید دید.

 

حامیان ادعا می‌کنند که طراحی را تقویت می‌کنند و خلاقیت‌ها را آزاد می‌کنند تا کارهای بهتری تولید کنند. منتقدان می گویند که طراحان را از کار رها می کنند و مسابقه ای را به سمت پایین آغاز می کنند. پس حق با چه کسی است و ML و AI چه ارتباطی با طراحی گرافیکی دارند؟

 

تفاوت بین هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی چیست؟

وقتی بسیاری از مردم به هوش مصنوعی فکر می کنند، به ربات ها فکر می کنند. اما هوش مصنوعی و ML لزوماً در مورد ماشین‌هایی نیستند که می‌توانند راه بروند یا صحبت کنند، بلکه در مورد ماشین‌هایی هستند که می‌توانند یاد بگیرند و تصمیم بگیرند. یادگیری ماشینی سیستم‌های فناوری اطلاعات را توصیف می‌کند که حجم زیادی از داده‌ها را پردازش می‌کنند و سپس به‌طور مستقل از آن برای تشخیص الگوها و ایجاد نتایج بهتر و بهتر استفاده می‌کنند. برنامه‌های ML می‌توانند چهره‌ها را شناسایی کنند، بهترین مسیر را برای ورود به دفتر پیشنهاد دهند یا کلاهبرداری احتمالی را از هزاران تراکنش آنلاین روزانه اعلام کنند.

 

هوش مصنوعی یک دسته وسیع‌تر است که سیستم‌هایی را پوشش می‌دهد که می‌توانند وظایفی را انجام دهند که به هوش انسان‌مانند نیاز دارند. ML بخش عمده ای از هوش مصنوعی است، اما هوش مصنوعی همچنین شامل عملکردهایی مانند استدلال (استنتاج منطقی از داده ها)، پردازش زبان (بنابراین هوش مصنوعی می تواند به طور طبیعی با انسان ها ارتباط برقرار کند) و برنامه ریزی (توانایی تعیین و انجام اهداف) را نیز در بر می گیرد.

 

ماشین‌ها نه تنها در حال افزایش هستند، بلکه در حال خلاقیت هستند

یکی از نقاط قوت اصلی یادگیری ماشین، توانایی آن در انتقال حجم عظیمی از داده ها و تولید نتایج پیچیده است. ML و AI نقش بزرگی به عنوان پردازنده‌های پشت صحنه بازی می‌کنند، داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنند تا پیشنهادات مناسبی را برای پرخوری احتمالی بعدی Netflix به ما ارائه دهند یا مقاله‌های آنلاین را برای تشخیص سرقت ادبی مقایسه می‌کنند.

اما این ابزارها به طور فزاینده ای در صندلی جلو قرار می گیرند. آنها می توانند ماشین های خودران را راهنمایی کنند و دستور العمل هایی را تهیه کنند. هوش مصنوعی فیلم هایی ساخته است ادعا می کند که می تواند محتوا را پنج برابر سریعتر از یک انسان بنویسد و یک نمایشگاه هنری کامل در آمستردام ایجاد کرده است. گوگل سرانجام مهندسی را اخراج کرد که مدعی بود هوش مصنوعی چتش، LaMDA، روح دارد.

 

پس آیا هوش مصنوعی جایگزین طراحان گرافیک خواهد شد؟ نه کاملا. بیایید نگاهی بیندازیم که ابزارهای طراحی چه کاری می توانند انجام دهند، چه کاری نمی توانند انجام دهند و چه پیامدهایی برای صنعت دارند.

 

طراحی هوش مصنوعی چگونه کار می کند

یک مسیر معمولی برای برنامه های متن به تصویر عبارت است از:

 

کاربر هوش مصنوعی را با یک پیام متنی ارائه می کند

هوش مصنوعی این کلمات را به یک نقشه معنایی تبدیل می‌کند – وب‌سایتی که در آن کلمات جاسازی شده، گروه‌بندی می‌شوند و به صورت طرح napkin sketch کار می‌شوند.

جزئیات در فرآیندی به نام انتشار به این طرح اضافه می‌شود و هوش مصنوعی آثار هنری را بر اساس درخواست اولیه و داده‌هایی که هوش مصنوعی بررسی کرده است، پیش‌بینی می‌کند.

از آنجایی که هوش مصنوعی دارای مخزن عظیمی از داده ها برای استفاده از آن است، می تواند تعداد زیادی از برداشت های نیمه تصادفی را در همان لحظه تکرار کند.

همانطور که هوش مصنوعی در زمینه‌های دیگر با مشکلاتی روبه‌رو بوده است – به چت‌ربات‌های نژادپرستانه یا ماشین‌های خودران فکر کنید که مخروط‌های ترافیکی را عمیقاً گیج‌کننده می‌بینند، هوش مصنوعی در طراحی گرافیک نیز در مراحل اولیه خود است.

 

ابزارهای زیادی وجود دارند که مجموعه ای از انتخاب ها را ارائه می دهند و می توانند مجموعه ای از گزینه های طراحی مانند لوگوهای نمونه را نشان دهند. سایر برنامه ها می توانند به شما در انتخاب طرح رنگ یا طراحی وب سایت کمک کنند. این برنامه‌ها یا دامنه محدودی دارند، یا فقط تعداد محدودی از طرح‌های نسبتاً فرمولی تولید می‌کنند. برخی به سختی از ML استفاده می کنند، چه رسد به هوش مصنوعی. اما هوش مصنوعی‌های پیچیده‌تر تبدیل متن به تصویر، که تصاویر را بر اساس درخواست‌های کاربر ایجاد می‌کنند، بسیار بیشتر از این کار انجام می‌دهند.

اشکال؟ برخی از نسخه‌هایی که به راحتی در دسترس هستند، تصاویر کاملاً خام تولید می‌کنند، مانند تولیدکننده متن به تصویر با استفاده رایگان DeepAI. سایرین، مانند Midjourney پیچیده تر، در بتا باقی می مانند. و فوتورئالیسم پیشرفته Dall-E و DALL·E 2 Open AI و Imagen گوگل به طرز وسوسه انگیزی برای اکثر طراحان دور از دسترس باقی مانده است – Dall E-2 لیست انتظار طولانی دارد و Imagen برای عموم بسته است. Stable Diffusion ممکن است فقط یک تغییر دهنده بازی باشد – منبع باز است و به کاربران اجازه می دهد تا بر اساس کد آن بسازند، و فیلتر نشده، به این معنی که هیچ تصویری از جدول خارج نمی شود.

 

هوش مصنوعی می تواند نقش مهمی در طراحی گرافیک داشته باشد

همانطور که می بینیم، هوش مصنوعی و ML در حال حاضر دو کاربرد کلیدی در طراحی دارند:

 

به عنوان یک ابزار نسبتاً اساسی برای شکل دادن به آرم ها و طرح های چاپی یا دیجیتالی اولیه

به عنوان یک ابزار خلاقانه تر برای توسعه برای ایجاد هنر بر اساس دستورات

استفاده دوم مسلماً سریعتر دگرگون کننده است. برنامه هایی مانند DALL·E 2 می توانند هزاران تکرار از یک ایده واحد تولید کنند و به طور فزاینده ای آثار هنری با کیفیت واقعی تولید کنند. به این ترتیب، هوش مصنوعی تبدیل متن به هنر، نقش کلاسیک یک ماشین را ایفا می‌کند – تولید کاری در مقیاس در یک بازه زمانی کوتاه که ممکن است ایجاد آن برای کارگران انسانی خسته‌کننده باشد.

 

یادگیری ماشینی برای طراحان همچنین به خلاقان انسان هدیه زمان می‌دهد و به طراحان این امکان را می‌دهد که استراحت کنند، کارهای بیشتری انجام دهند یا ایده‌های مختلف را آزمایش کنند، در حالی که نرم‌افزار کار غرغر را انجام می‌دهد. اعلان‌های تبدیل متن به هنر نیز طراحی را به روی افرادی باز می‌کند که ممکن است ایده‌های عالی داشته باشند، اما مهارت طراحی برای تحقق آنها را ندارند. هنرمند Benjamin Von Wong می‌گوید: «DALL·E یک ابزار فوق‌العاده برای کسی مثل من است که نمی‌تواند نقاشی کند. “به جای نیاز به ترسیم مفاهیم، من به سادگی می توانم آنها را از طریق عبارات مختلف ایجاد کنم.”

ابزارهای طراحی هوش مصنوعی امروزی برای طوفان فکری بصری مناسب هستند. با جمع آوری تقریباً بی نهایت از تفسیرهای ممکن، آنها فرصت های زیادی را به طراحان ارائه می دهند تا بهترین ظاهر را برای یک نام تجاری خاص پیدا کنند. هوش مصنوعی و طراحی زمانی که طراحان بخواهند مفاهیم و سبک های مختلف را با هم ترکیب کنند، به طور موثری با هم کار می کنند و از یک نوار جستجوی ساده ترکیبات غیرمحتملی را با هم تولید می کنند. در واقع، این جنبه ابزار طراحی هوش مصنوعی ممکن است باعث تغییر در نحوه مصرف تصاویر شود، با ترکیب‌های شگفت‌انگیز سبک‌ها و اشیاء مختلف که به طور فزاینده‌ای متداول می‌شوند – چیزی که در حال حاضر در متاورژن شاهد آن هستیم.

 

همانطور که هوش مصنوعی به طور فزاینده ای در تولید هنر اصلی خوب می شود، نقش آن به طور فزاینده ای فراتر از تولید ماکت و هنر مفهومی خواهد رفت. برخی از هنرهای هوش مصنوعی به سادگی خیره کننده هستند، و سهولتی که می توان با آن تولید کرد ممکن است روزی کتابخانه های تصویر را شبیه به یک نابهنگاری به نظر برساند.

 

ابزارهای هوش مصنوعی و ML نیز مزایای گسترده‌تری دارند. آنها با جمع‌آوری حجم عظیمی از داده‌ها و الگوهای شناسایی، به محققان اجازه می‌دهند تا اطلاعات بیشتری در مورد بازار هدف خود پیدا کنند. توانایی آن‌ها در قرار دادن چرخش‌های متعدد بر روی یک محصول، آنها را به ابزارهای مؤثری برای بومی‌سازی (تولید برندهای مختلف برای کشورهای مختلف) و شخصی‌سازی (ایجاد محصولات متفاوت برای هر مصرف‌کننده) تبدیل می‌کند.

 

اما هوش مصنوعی و ML تنها بخشی از تصویر هستند

در حالی که به نظر می رسد هوش مصنوعی جنبه های طراحی گرافیک را تغییر می دهد، مهم است که توجه داشته باشیم که در واقع تنها بخش نسبتا کوچکی از فرآیند ایجاد مجموعه ای از طرح ها را خودکار می کند. خلاصه معمولاً با گفتگو شروع می‌شود و مشتری آنچه را که فکر می‌کند می‌خواهد بیان می‌کند – نوعی «تطبیق» که ممکن است ارتباط کمی با طرحی که در نهایت روی آن تصمیم می‌گیرد داشته باشد.

فرآیند خلاقانه بر اساس رقابت برند، بازار هدف آن و قالب‌هایی که طرح‌های آن باید در آن نمایش داده شود، شکل می‌گیرد. قبل از اینکه طوفان فکری بصری طیفی از طرح‌ها را از آن فرآیند خلاقانه تولید کند، از طریق تابلوهای خلق و خو و الهام حرکت می‌کند. پس از انتخاب بهترین ایده‌ها، آنها به طور مکرر از بازخورد دوباره کار می‌شوند و مفاهیم و مدل‌ها به تدریج به کمال می‌رسند.

 

همانطور که دیدیم، «تولید طیف وسیعی از طرح‌ها» چیزی است که هوش مصنوعی می‌تواند در آن برتری یابد. اما هنوز مراحل طراحی متعددی باقی می ماند که هوش مصنوعی هنوز نمی تواند به طور موثر انجام دهد.

 

هنر هوش مصنوعی ایرادات دیگری نیز دارد. نقش آن در شور و شوق فعلی برای کنار هم قرار دادن های عجیب و غریب ممکن است مانند یک نیروی مثبت به نظر برسد، اما ممکن است به زودی مانند یک کلیشه به نظر برسد، با وجود هنر مصنوعی بیش از حد، سلیقه سازان را به سمت واقعیت سوق می دهد. آثار هوش مصنوعی با ورودی‌هایشان محدود می‌شوند: آنها می‌توانند جانبدارانه باشند و چون از منابع موجود الهام می‌گیرند، مالکیت آن‌ها همیشه روشن نیست و نگرانی‌هایی را هم در مورد صدور مجوز تصاویر در بازارها و پلتفرم‌های مختلف و هم از نظر سرقت ادبی ایجاد می‌کند.

 

هیچ یک از این ایرادات به این معنا نیست که هوش مصنوعی و ML نمی توانند به بخش مهمی از فرآیند طراحی شما تبدیل شوند. اما آنها راه حل های همه جانبه ای نیستند: در عوض، آنها به عنوان منابعی در نظر گرفته می شوند که می توانید به مشکلات طراحی خاصی اشاره کنید.